معرفی  کتاب ستاره من: روایتی داستانی از زندگی شهید محمدعلی رجایی

کتاب ستاره من: روایتی داستانی از زندگی شهید محمدعلی رجایی به قلم زهره یزدان پناه قره تپه، به شرح حال زندگی، مبارزات، خدمات و نقشی که ایشان در پیروزی انقلاب اسلامی داشتند، می‌پردازد.

این مجموعه 17 جلدی زندگی شخصیت‌های مهم، انقلابی و موثر در پیروزی انقلاب اسلامی را مورد بررسی قرار می‌دهد که در جلد هشتم گوشه‌هایی از زندگی شهید محمد‌علی رجایی را به شما نشان می‌دهد.

این داستان از آن‌جایی آغاز می‌شود که شهید رجایی پدرش را از دست داده و به همراه مادرش در قزوین زندگی می‌کنند. او از دوران نوجوانی در مساجد حضور پیدا کرده و در کنار افراد متدین تربیت می‌شد و همین موضوع سبب شد تا او یک انسان باورمند، سختکوش و دلسوز به بار آید. او پس از مدتی به قصد کار و تحصیل زادگاه خود را ترک کرده و به تهران می‌آید.

او پس از نقل مکان به تهران، در کنار کار و تحصیل و در حوالی کودتای 28 مرداد و انقلاب سفید پهلوی به ارتش نیز می‌پیوندد و همین موضوع ماجراهای تازه‌ای را در زندگی‌اش رقم می‌زند و او را تبدیل به مردی مبارز و آرمان‌خواه تبدیل می‌کند.

آشنایی او با آیت‌الله طالقانی در مسجد هدایت و راهنمایی‌هایی که ایشان به محمدعلی رجایی می‌کند مسیر زندگی او تغییر داده و پس از استعفا از حضور در نیروی هوایی و خدمت اجباری در نیروی زمینی، به عرصه تعلیم و تربیت کشیده می‌شود و تصمیم می‌گیرد شغل معلمی را انتخاب کند.

مبارزات جدی و مقابله‌هایی که او با رژیم پهلوی داشت از عرصه کلاس و مدرسه برای او آغاز می‌شود. او در این مسیر با آیت‌الله بهشتی آشنا می‌شود و شور انقلابی سراسر وجودش را فرا می‌گیرد. که البته به دستگیری او می‌انجامد.

قصه‌ی مردان انقلاب از وقتی آغاز شد که مردم این دیار علیه ظلم به پا خاستند. آنان، از هر کوی و برزن، به میدان مبارزه قدم گذاشتند و گوش به فرمان رهبری سپردند که دور از وطن بود. این مجموعه سعی دارد قصه‌ی خواندنی آن‌ها را برای شما نقل کند.

در بخشی از کتاب ستاره من می‌خوانیم:

نفس در سینه‌ات حبس می‌شود. سرانجام رئیس فرهنگ لبخند می‌زند و سکوتش را می‌شکند. به رئیس شهربانی اشاره می‌کند و می‌گوید: «جناب سرهنگ وثوقی تصمیم دارند انگلیسی بخوانند.»

نفست را رها می‌کنی؛ تند و با شدّت. آرام می‌شوی. دستمال پاکیزه‌ای از جیبت درمی‌آوری. عرق پیشانی‌ات را می‌گیری. با لبخند می‌گویی: «خوب، این را زودتر می‌گفتید.»

امتحانات خرداد تمام می‌شود. دل کندن از بچّه‌های مدرسه برایت سخت است. ظهر، بچّه‌ها تا جلو در مدرسه بدرقه‌ات می‌کنند. اشک، از چشمان سیاه اکبر، غلت می‌خورد و روی گونه‌های زردش می‌ریزد. بینی‌اش را بالا می‌کشد و با پشت آستین روپوش رنگ و رو رفته‌اش، صورتش را پاک می‌کند.

آقا، ننه‌ام وقتی شنید شما دیگر می‌خواهید بروید تهران، گفت که بگویم: خدا پشت و پناهتان!
چشمان تو هم پر می‌شود. می‌خندی. دستی بر موهای به‌هم‌ریخته و نامرتّب اکبر می‌کشی.
مواظب ننه‌ات باش، اکبر جان. بیماری سختی را پشت سر گذاشته.
مرتضی برایت شعر سروده است. به رویش نمی‌آوری که حرف‌های کودکانه‌ی دل مرتضی، نه وزن دارد و نه قافیه.
محسن هم در آخرین لحظه، کیسه‌ای نایلونی به طرفت دراز می‌کند و با چشمانش التماس می‌کند که قبول کنی.
نان و سبزی محلّی‌ است، آقا. تو اتوبوس گرسنه می‌شوید.

با خودت فکر می‌کنی، ‌ای کاش می‌توانستی بمانی؛ امّا امتحان داری. درس خواندن را هم، ضروری می‌دانی؛ مثل عبادت، مثل درس دادن. باید خودت را به امتحان ورودی دانش‌سرای عالی برسانی، و اگر قبول شوی، باید در تهران بمانی. با تک‌تک بچّه‌ها دست می‌دهی. روبوسی می‌کنی. فرّاش مدرسه هم، غصّه‌دار، نگاهت می‌کند. دلش می‌خواهد بمانی.

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب ستاره من: روایتی داستانی از زندگی شهید محمدعلی رجایی
نویسندهزهره یزدان پناه قره تپه
ناشر چاپیانتشارات سوره مهر
سال انتشار۱۳۹۴
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات۸۸
زبانفارسی
شابک978-964-506-651-0
  

نگاهی به زندگی و آثار شهریار

زندگینامه و آثار شهریار

نگاهی به زندگی و آثار شهریار

  

شهریارِ شاعر را از کجا می‌شناسیم؟ جواب هرکدام از ما نکته‌ای خواهد بود که به بخشی از زندگی پر داستان این شاعر متصل است. هرکدام از ما بسته به نوع نگاهان به ادبیات و درگیری‌مان با این حوزه، شناختی که از بزرگان داریم، زبان مادری‌مان که ازقضا می‌تواند فارسی نباشد، نشستن پای صحبت دیگر دانایان زبان و ادب پارسی و مواردی ازاین‌دست با بخشی از زندگی و احوال این شاعر ایران‌زمین آشنا هستیم. در این یادداشت وبلاگ طاقچه تصمیم گرفتیم نگاهی به زندگی و آثار شهریار داشته باشیم.

مضامین شعر شهریار

«سید محمدحسین بهجت تبریزی» که او را به «شهریار» می‌شناسیم شاعری است که چه به زبان فارسی و چه ترکی اشعاری ماندگار در حوزه‌های متفاوتی چون وطن، مضامین اجتماعی، تاریخی، مذهبی و گاه وقایع روزمره از خود به‌جای گذاشته است. شهریار به هر دو زبان فارسی و ترکی آذربایجانی شعر می‌سرود و به گواه اهل‌فن در هر دو حیطه هم توانا بود. منظومه «حیدربابایه سلام» از مشهورترین شعرهای او به زبان ترکی است که کمتر کسی است از آن نشنیده باشد.

حیدربابا ایلدیریملار شاخاندا/ سئللر سولار شاققیلدییوب آخاندا

‫قیزلار اوْنا صف باغلییوب باخاندا/ ‫سلام اولسون شوْکتوْزه ائلوْزه!

‫منیم دا بیر آدیم گلسین دیلوْزه

‫حیدربابا، کهلیک لروْن اوچاندا/ ‫کوْل دیبینن دوْشان قالخوب قاچاندا

‫باخچالارون چیچکلنوْب آچاندا/ ‫بیزدن ده بیر موْمکوْن اوْلسا یاد ائله

‫آچیلمیان اوْرکلری شاد ائله

«بهروز ثروتیان» این شعر را به فارسی برگردانده است:

‫حیدربابا چو ابر شَخَد، غُرّد آسمان/ ‫سیلاب‌های تند و خروشان شود روان

‫صف بسته دختران به تماشایش آن زمان/ ‫بر شوکت و تبار تو بادا سلام من

‫گاهی رَوَد مگر به زبان تو نام من

حیدربابا چو کبکِ تو پَرّد ز روی خاک/ خرگوشِ زیر بوته گریزد هراسناک

‫باغت به گُل نشسته و گُل کرده جامه چاک/ ‫ممکن اگر شود ز من خسته یاد کن

‫دل‌های غم گرفته، بدان یاد شاد کن

شهرت شهریار

شهرت برخی از سروده‌های او تا بدانجاست که حتی اشعاری از او را در ذهن داریم و حتی گاه با خود زمزمه می‌کنیم. اشعار او به‌گونه‌ای است که علاوه بر اینکه نشان از طبع خدادادی او و استعداد سرشارش در این زمینه دارند نشانه‌هایی از درک موسیقی را نیز با خود حمل می‌کنند. گویی شاعر با اشراف به این موضوع و با درک نوا و آوای کلمات و هم‌نشینی‌های موزون آنها این اشعار را سروده باشد. بررسی محققان نشان از این دارد که چنین امری آگاهانه انجام پذیرفته است و شاعر با بهره گرفتنی هوشمندانه از کلماتی مناسب به‌عنوان قافیه و ردیف توانسته بر زیبایی و درنتیجه بر مقبولیت اشعارش بیفزاید.

تخلص‌های محمدحسین بهجت تبریزی

او ابتدا تخلص «بهجت» را انتخاب کرده بود. پس از مدتی اما «شهریار» را با تفال به حافظ برگزید و به همین نام نیز معروف و مشهور شد. شهرت شهریار از مرزهای ایران فراتر رفته و آوازه‌اش در دیگر کشورها نیز پیچیده است. این معروفیت هم ناشی از اشعار او به زبان ترکی است و هم از ترجمه آثارش به دیگر زبان‌های رایج دنیا نشات می‌گیرد. او چنان برای مردمان نقاطی از آسیای مرکزی آشنا است که حتی نامش را بر خیابان‌ها،‌ پارک‌ها، سالن‌های نمایش و یا اماکن عمومی این کشورها می‌بینیم.

شهریار که درس طب و پزشکی را تقریبا تا انتها خوانده بود به ناگهان و در همان اواخر تحصیل این رشته را کنار گذاشت. گویا ازنظر خودش روحیه حساس او با این رشته هم‌خوانی نداشت.

شعر «علی ای همای رحمت»

از میزان ارادت شهریار به حضرت علی (ع) بسیار گفته و نوشته‌اند. در میان سروده‌هایش اشعاری که در وصف حضرت باشند کم نیست. یکجا اینگونه سروده که:

علی آن شیر خدا شاه عرب/ الفتی داشته با این دل شب

شب ز اسرار علی آگاه است/ دل شب محرم سرّالله است

و در جای دیگر این شعر معروف از او را می‌بینیم که در باب سرودنش داستان‌هایی نیز وجود دارد:

علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را/ که به ماسوا فکندی همه سایه هما را

دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین/ به علی شناختم من به خدا قسم خدا را

به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند/ چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را

مگر ای سحاب رحمت تو بباری ار نه دوزخ/ به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را

برو ای گدای مسکین در خانه علی زن/ که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را

بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من/ چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا

بجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب/ که علم کند به عالم شهدای کربلا را

نیز در جایی دیگر و خطاب به حضرت اینچنین سروده که:

قربانی کوی توام ای کعبه عشّاق/ بگذار که من هم به منای تو بمیرم

در مروه صفا کن به طلب جان، که بهشت است/ آن مروه که در وی به صفای تو بمیرم

 

آمدی جانم به قربانت…

شهریار از عشق نیز سروده است و به گواه بسیاری این بخش از سروده‌هایش گویی از جانِ گداخته از عشق برآمده باشد، بسیار باورپذیر است و در عمق جان می‌نشیند. آنها که به واکاوی آثار عاشقانه شهریار پرداخته‌اند بر این باورند که در این اشعار مراحل و حالات عاشقی نظیر آن لحظه ابتدایی و شروع عشق، میل، حیرانی، بحران، ناکامی، تشویش و حتی نگرانی ادراک می‌شود.

آمدی، جانم به قربانت، ولی حالا چرا؟/ بی‌وفا، حالا که من افتاده‌ام از پا چرا؟

نوشداروییّ و بعد از مرگ سهراب آمدی/ سنگدل، این زودتر می‌خواستی، حالا چرا؟

عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست/ من که یک امروز مهمان توام، فردا چرا؟

نازنینا، ما به ناز تو جوانی داده‌ایم/ دیگر اکنون با جوانان ناز کن، با ما چرا؟

وه که با این عمرهای کوته بی‌اعتبار/ اینهمه غافل شدن از چون منی شیدا چرا؟

شور فرهادم به پرسش سر به زیر افکنده بود/ ای لب شیرین، جواب تلخ سربالا چرا؟

ای شب هجران که یک‌دم در تو چشم من نخفت/ اینقدر با بخت خواب‌آلود من لالا چرا؟

آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می‌کند/ در شگفتم من نمی‌پاشد ز هم دنیا چرا؟

در خزان هجر گل، ای بلبل طبع حزین/ خامشی شرط وفاداری بود، غوغا چرا؟

شهریارا بی حبیب خود نمی‌کردی سفر/ این سفر راه قیامت می‌روی تنها چرا؟

در باب سرودن این شعر ماجرای دلدادگی شهریار و معشوقی که به سرانجام نرسید دهان‌به‌دهان می‌گردد.

طنز در آثار شهریار

شهریار گاه در سروده‌هایش طنزی خاص به خود نیز داشته است. در مقاله‌ای که با عنوان «بررسی جلوه‌های کاریکلماتور در غزلیات شهریار» منتشرشده به این امر به‌تفصیل پرداخته‌شده است. در این یادداشت به یکی دو مثال از این وجه شاعری شهریار که در این مقاله به آنها اشاره‌شده است بسنده می‌کنیم:

قطار قافله همرهان مرا بگذاشت/ که من بلیت و گذرنامه قطارم نیست

شهریار در این بیت طعنه‌ای به خود و دوستانی می‌زند که هریک به‌نوعی او را ترک کرده‌ و رفته‌اند و در بیان این امر از واژگانی بهره برده که ذهن خواننده را به سمت سفر و رفتن می‌کشاند.

کفش‌دوزی هست ریز و قرمز اما زهرناک/ غیر از او هم اسما و رسما دگر کفاش نیست

در این بیت نیز او با واژگان «کفش‌دوز» که نوعی حشره است و «کفاش» که دوزنده کفش است شوخی کرده است.

ادامه نوشته

روز شعر و ادب فارسی

آثار امام سجاد علیه السلام

آثاری که از امام سجاد (علیه السلام) باقى مانده است نشان از جایگاه والای علمى آن حضرت دارد. این آثار عبارتند از:

۱. روایات: از امام سجاد (علیه السلام) حدود سیصد حدیث در کتب اربعه شیعه آمده است.

۲. رساله حقوق: متن این رساله از قول ابوحمزه ثمالى در منابع شیعه همچون تحف العقول عن آل الرسول اثر حسن بن على بن شعبه حَرّانی متوفى ۳۸۱ ق. و خصال شیخ صدوق متوفى ۳۸۱ و بحار الانوار علامه محمدباقر مجلسى متوفى ۱۱۱۰ ق. آمده است. مباحث این رساله پنجاه حق درباره وظایف و تکالیف و حقوق خصوصى و اجتماعى انسان در عرصه هاى گوناگون حیات براى اصلاح بحران ها و آسیب هاى اجتماعى مى باشد. در این رساله حق خداوند، اعضا و جوارح، عبادات، معلم و مردم، والدین، همسر و فرزند، همسایه و دوست، بزرگسالان و خردسالان، هم کیشان و اهل ذمه آمده است.

۳. دعاى سحر مشهور به ابوحمزه ثمالی: این دعا را امام زین العابدین (علیه السلام) در سحرهاى ماه رمضان مى خواند. در این دعاى طولانى آن حضرت در پیشگاه خداوند به راز و نیاز و استغاثه و مناجات با پروردگار خود پرداخته اند. متن این دعا نشان از مقامات معنوى و عرفانى والاى امام سجاد (علیه السلام) دارد.

۴. زیارت امین الله: این زیارت نامه با بیان فصیح و بلیغ امام سجاد (علیه السلام) درباره مقام و منزلت امیر مؤمنان على (علیه السلام) و مناجات و راز و نیاز با خداوند بیان شده است.

۵. صحیفه سجادیه: صحیفه سجادیه شامل هفتاد و پنج دعا بوده، ولى به مرور زمان بیست و یک دعاى آن مفقود شده است و هم اکنون پنجاه و چهار دعا مى باشد. این مجموعه، دعاهایى است که امام سجاد (علیه السلام) براى فرزندانش زید و محمدباقر (علیه السلام) املاء کرده است و اسناد آن از دو طریق: الف) یحیى بن زیر بن على (علیه السلام) و ب) جعفر بن محمد بن على (علیه السلام) روایت شده است. این نیایش نامه بزرگ، سومین کتاب مقدس شیعیان می باشد و امام باقر (علیه السلام) این دعا را به نام «الکامل» و امام صادق (علیه السلام) به نام «الدعاء» خوانده اند. بعدها به عنوان، «الدعاء الکامل»، «دعاء الصحیفه» و «الصحیفه الکامله» خوانده شده و در بین دانشمندان اسلامى به «زبور آل محمد (ص)» و «انجیل اهل بیت (علیه السلام)» مشهور شده است، زیرا داراى بلاغت و فصاحت و مضامین عالى اخلاقی، تربیتى و اعتقادى است. امام سجاد (علیه السلام) بهترین برنامه تربیتى را براى مبارزه با فساد سیاسی، اجتماعى و اخلاقى که بر اثر حاکمیت آل امیه دامنگیر جامعه اسلامى شده بود، در قالب این دعاها مدوّن کرده اند. دعاهاى صحیفه درباره مسائل اخلاقی، اعتقادى و سیاسى در قلمرو فرد، خانواده و اجتماع مى باشد و موضوعاتی همچون حمد و سپاس خداوند، درود بر رسول گرامى اسلام (ص) و فرشتگان، مکارم اخلاقی، طلب روزی، مرزداران اسلام، ماه رمضان، روز عرفه، عید قربان و روز جمعه و دفع همّ و غم را در بر مى گیرد.

امام سجاد (علیه السلام) در میان دعاهاى گوناگون، به تعطیلى فرمان خداوند و متروک شدن کتاب خدا و سنت هاى سنیّه رسول الله (ص) اشاره دارند و از خداوند مى خواهد که بر دشمنان امت اسلامى لعنت و بر روان محمد و خاندانش درود فرستد.

هنر والاى امام سجاد (علیه السلام) در بیدارى وجدان جامعه و برانگیختن احساس گناه و ندامت در مردم است تا بیشتر به حقوق الهى خاندان رسالت آشنا گردند. آن حضرت در قالب دعاى عرفه، اندیشه سیاسى را درباره اداره جامعه چنین بیان فرموده است: «پروردگارا بر پاکان اهل بیت رحمت فرست که آنان را براى امر خودت برگزیدى و کلیدداران خزائن علم تو و نگهبانان دین و خلفاى تو در روى زمین و حجت هاى فروزان تو بر بندگان تو باشند، تو آنان را از پلیدى ها برکنار داشته اى و مقرر فرموده اى که میان تو و بندگان تو وسیله اى باشند و به سوى بهشت تو راه بنمایند». آن حضرت در دعای عید قربان و نماز جمعه، اقامه و خواندن خطبه این دو نماز را حق خلفاى برگزیده و امناى والا مرتبه الهى دانسته که از سوى ستمگران به زور غضب شده و خلفاى الهى را مغلوب و مقهور گردانیده اند.

امام سجاد (علیه السلام) در سن ۵۷ سالگى در سال ۹۵ هجرى به دستور ولید بن عبدالملک مسموم شد و از دنیا رفت و در قبرستان بقیع کنار مقبره عموى خود امام حسن(علیه السلام) مدفون گردید. از آن حضرت یازده پسر و چهار دختر باقى ماند و مشهورترین پسرانش محمد بن علی(علیه السلام) و زید بن علی(علیه السلام) بودند.

 اعمال شهادت امام سجاد

پیام تسلیت شهادت امام سجاد (ع) ۱۴۰۰ + اس ام اس، متن و عکس شهادت امام زین العابدین (ع)

معرفی کتاب رازی

معرفی و دانلود کتاب گیاهان دارویی

کتاب گیاهان دارویی

حسن فرخ زاده

معرفی و دانلود کتاب درمان گیاهی ADHD

کتاب درمان گیاهی ADHD

امیلی گرین

معرفی و دانلود کتاب راهنمای جامع و مصور خواص و کاربرد گیاهان دارویی

کتاب راهنمای جامع و مصور خواص و کاربرد گیاهان دارویی

ساسان جعفرنیا

معرفی و دانلود کتاب کاربرد گیاهان دارویی در ورزش

 کیک داروسازی

عکس و متن تبریک هفته دولت (تبریک هفته دولت)

معرفی آثاری از ابن سینا

أحوال النفس

«أحوال النفس(رسالة فی النفس و بقائها و معادها و یلیها ثلاث رسائل فی النفس)»، از تألیفات شیخ الرئیس ابوعلی سینا و به زبان عربی می باشد.

شیخ الرئیس، درباره نفس، در آثار مهمی چون«شفا» و«نجات» که تقریباً خلاصه«شفا» می باشد، مفصل سخن گفته است؛ به همین دلیل، بعضی، خیال کرده اند که رساله حاضر، مستقلاً توسط وی نوشته نشده، بلکه همان مبحث نفس کتاب«نجات» است که با افزودن فصولی به اول و آخر آن توسط شاگردانش، به صورت رساله ای مستقل درآمده است.

الإشارات و التنبیهات

«الإشارات و التنبیهات»، اثر بوعلی سینا در موضوعات منطق، طبیعیات، فلسفه و عرفان است.

كتاب« اشارات و تنبيهات» شيخ الرئيس داراى ويژگى هاى متعددى مى باشد كه از آن جمله مى توان به جامعيت و زمان تأليف آن اشاره كرد. اين كتاب عربى از آنجايى كه در اواخر عمر بوعلى تأليف گرديده است كاملتر و دقيق تر از ديگر آثارش مى باشد. البته مشخص است كه« شفا» جامع ترين كتاب ابن سيناست و اشارات آن جامعيت را ندارد ليكن مؤلف نظريات تكميل و تصحيح شده خود را با حذف اضافات و جمع مطالب مورد نياز در اينجا آورده است براى مثال ابواب و عناوين اشارات در هيچك از آثار وى به چشم نمى خورد.

ابن سينا، با اينكه در ديگر آثار خود از عناوين رايج مانند فن، مقاله، فصل و امثال اينها استفاده كرده است ولى در اين كتاب براى تعيين عناوين بخش هاى كلى از اصطلاحاتى نو و بى سابقه همچون نهج و نمط و براى فصول فرعى از عناوينى مانند اشاره، تنبيه، وهم و تنبيه استفاده كرده است، نهج در لغت به معنى راه روشن و نمط بمعنى سفره گسترده مى باشد. بوعلى در بخش منطق ده نهج و در بخش فلسفه ده نمط ايجاد كرده است كه علتش را اين طور بيان كرده اند زيرا منطق وسيله اى براى تسليم راه هاى حدّ و برهان پس ابواب آن راههايى براى يادگيرى ساير علوم هستند و چون ابواب فلسفه طبيعى و الهى خود بالذات مطلوبند پس بمنزله خوان هاى گسترده براى جويندگان حكمت مى باشند. اما براى تعيين فصول فرعى آنها كه مهم و اساسى و نيازمند استدلال هستند از عنوان اشاره و از آنها كه روشن و فرعى اند با تنبيه و از آراء نادرست با وهم ياد شده است.

الأضحویة فی المعاد

الأضحویة یا رساله أضحوی یا الأضحویة فی المعاد رساله ای است که ابو علی سینا آنرا در روزگار جوانی به استاد خود ابو بکر محمد بن البرقی الخوارزمی که از آن در مقدمه همین رساله به الشیخ الامین یاد می کند به زبان عربی نوشته است در مورد علت نامگذاری این رساله به اضحویة مشهورترین نظریه این است که بو علی آنرا به مناسبت فرا رسیدن عید اضحی یعنی همان عید قربان نگارش کرده و به همین نام نیز نامیده است کما اینکه رساله نیروزیه خود را که در علم اعداد است به مناسبت عید نوروز تالیف نموده است البته اینکه تقدیم این رساله ها در مناسبتهای مذکور بوده است نیز نظریه بعیدی نمیباشد در انتساب این رساله به بو علی تقریبا اتفاق نظر وجود دارد که هم به لحاظ ادبیات به کار رفته در این رساله و هم به لحاظ مطالب آن چنین یقینی بدست می آید.

بوعلی ابتدا رساله با حمد خدا شروع می کند و بعد از اعلام تقدیم این رساله به استاد خود تقدیری در خور توجه از وی به عمل میآورد و استفاده ای که از استادش برده را بعنوان حقی بزرگ یاد میکند که در سدد جبران این حق بزرگ است.

اثولوجیا

«اثولوجیا» این کتاب در جهان اسلام همواره به عنوان اثری از ارسطو با تفسیر فرفوریوس صوری شناخته می شد، امّا برخی تحقیقات اخیر نشان می دهد که این کتاب خلاصه ای از تساعات چهارم، پنجم و ششم از کتاب«التساعات» افلوطین است.

واژه اثولوجیا در ابتدای این رساله به معنای معرفة الربوبیة به کار رفته است. در فلسفه یونان این اصطلاح را افلاطون در توصیف ایزدان و پیدایش عالم توسّط آنها به کار برده است.

الهیات دانش نامه علائی

کتاب دانش نامه علائی را بو علی سینا در دوران اقامتش در اصفهان که از سال چهار صد و دوازده تا چهار صد و بیست و هشت هجری بوده، به دستور علاء الدوله ابو جعفر محمد بن دشمنزیار بن کاکویه نوشته است این کتاب به زبان فارسی دری است.

کتاب دانش نامه علائی، شامل هفت بخش منطق، الهیات، طبیعیات، هیئت، موسیقی، هندسه و ارثاطیقی می باشد. کتاب حاضر که قسمت الهیات دانش نامه علائی است به صورت مستقل چاپ و نشر گردیده است.

مطالب این بخش از کتاب، در پنجاه و هفت عنوان دسته بندی گردیده است که بخشی از آنها متعلق به مباحثی راجع به حکمت و زیرمجموعه های آن می باشد و بخشی نیز در بر گیرنده پاره ای از مباحث فلسفی همچون کم و کیف و جوهر و عرض و علت معلول و. . . است، لکن مهم ترین بخش کتاب که قسمت اعظمی از آن می باشد در مورد واجب الوجود و چگونگی آن است که در پایان اشاره ای کوتاه به مبحث کون و فساد نیز شده است.

پنج رساله

«پنج رساله»، مجموعه ای از چند اثر ابن سینا، در موضوع لغت و تفسیر برخی از سوره ها و. . . است که رساله های تفسیری توسط فخر الدین بن احمد رودباری، در حدود قرن سیزدهم قمری، به زبان فارسی ترجمه شده است و بقیه به همان زبان عربی باقی مانده است.

این مجموعه، مشتمل بر پنج رساله به نام های تفسیر سوره توحید، تفسیر سوره فلق، تفسیر سوره ناس، رسالة بعض الافاضل الی علماء مدینة السلام فی مقولات الشیخ الرئیس و رسالة فی لغة ابی علی بن سینا است که تقریبا همگی فاقد باب بندی و فصل بندی است.

تسع رسائل فی الحکمة و الطبیعیات

«تسع رسائل فی الحکمة و الطبیعیات»، مجموعه نه رساله در موضوعات گوناگون فلسفی و طبیعی، از جناب ابن سینا و به زبان عربی است.

کتاب، دارای نه رساله در این موضوعات است: طبیعیات، اجرام علوی، قوا و ادراکات انسانی، حدود، اقسام علوم عقلی، اثبات نبوات، معانی حروف هجائیه، عهد و علم اخلاق. در پایان کتاب، قصه سلامان و ابسال ذکر شده است.