معرفی کتاب ازدواج مثل آب خوردن آسان است
را نميتوانم ازدواج كنم؟! بسياري از هم سن و سالهاي من با مردان خوبي ازدواج كرده بودند و يكي دو تا بچه داشتند. بعضيها فرصت كرده بودند طلاق بگيرند و براي بار دوم ازدواج كنند! ولي من حتي يك قدم به ازدواج كردن نزديك نشده بودم. گويا ازدواج جن بود و من بسم الله. اگر مردي به من ابراز علاقه و درخواست ازدواج مي كرد، من نسبت به او بيميل و رغبت بودم. و برعكس، اگر من از مردي خوشم ميآمد، او هيچ اعتنايي به من نداشت و يا پس از دو سه جلسه ملاقات، غيبش ميزد و خبري از او نميشد. ابتدا تصور ميكردم كه اشكال از مردان سرزمين من است كه قدر گوهر يكدانهاي چون من را نميدانند و مانند شواليهاي سوار بر اسب سفيد براي ربودن من، تاخت و تاز نميكنند؛ولي كمكم نسبت به گوهر يكدانه بودنم! دچار شك شدم و هزاران عيب و كمبود را به خودم نسبت دادم. درد تنهايي عذابآور و غير قابل تحمل شده بود.مدام از خود مي پرسيدم: "چرا ازدواج از من ميگريزد؟" تا اينكه يك روز انگار پردهاي از جلوي چشمانم كنار رفت و از خواب غفلت بيدار شدم؛ زيرا فهميدم ازدواج از من فرار نميكند؛ بلكه من از ازدواج فرار ميكنم! قبول اين حقيقت چندان ساده نبود؛ ولي وقتي آن را پذيرفتم و ديگر از ازدواج نگريختم، خواستگاران يك به يك از راه رسيدند و من سادهتر از آنكه فكرش را بكنيد، متأهل شدم. تازه فهميدم كه ازدواج مثل آب خوردن، آسان است! من كتاب "ازدواج مثل آب خوردن آسان است!" را بر اساس تجربهي شخصي خود نوشتهام؛ زيرا باور دارم بسياري از نيازهاي جسماني، عاطفي و اجتماعي ما در كانون ازدواج برآورده ميشود. باور دارم ازدواج، مدرسهي معنويت است و باعث رشد شخصيت ما ميشود. معتقدم زن و مرد در كنار هم و در پيوند زناشويي به تعادل و آرامش ميرسند. باور دارم هر زني به راحتي ميتواند همسر دلخواه خود را جذب كند. و از همه مهمتر، معتقدم ازدواج مثل آب خوردن آسان است! به شرط آنكه چند تغيير ذهني كوچك در خود ايجاد كنيد. متأسفانه در حال حاضر براي خانمهاي ايراني در زمينهي جذب همسر دلخواه، كتابهاي زيادي وجود ندارد. همان چند عنوان محدود كتاب هم ترجمهي كتابهاي خارجي است و با فرهنگ ما مطابقت ندارد. براي يك خانم ايراني در زمينهي ازدواج سؤالاتي وجود دارد كه مختص فرهنگ ايراني است و قابل الگوبرداري از كشوري ديگر نميباشد. بسياري از زنان ايراني هنوز شهامت بازگو كردن داستان زندگي و ازدواج خود را ندارند. من تصميم گرفتهام تجربهي خود را با شما سهيم بشوم؛ زيرا فكر ميكنم اگر كسي اين حرفها را ده سال قبل به من گفته بود، ميتوانستم زودتر ازدواج كنم و از لذت مادر شدن محروم نميشدم؛ محروميتي كه مانند يك بغض دردناك گلوي مرا ميفشرد. آرزو دارم همهي خانمهاي مجرد ايراني اين كتاب را بخوانند. دلم ميخواهد خانمهاي متأهل اين كتاب را به دوستان مجرد خود هديه بدهند و آرزو ميكنم آقاياني كه ميخواهند با خواستههاي جنس لطيف در مورد ازدواج بيشتر بدانند، نيز اين كتاب را مطالعه كنند.