معرفی کتاب خرابکار اجارهای: خاطرات فتنه (کتاب اغتشاش)
خرابکاری اجارهای» مجموعه خاطرات فتنه است که به کوشش رحیم مخدومی جمعآوری شده است. او، که خود از داستاننویسان و خاطرهنویسان انقلاب اسلامی است، در این کتاب صد و بیست صفحهای کوشیده است تا خاطرات کف خیابان را از دهان مردم کف خیابان بیان کند. به همین جهت صداقت و پاکی در جای جای کتاب مذکور جلوهگری میکند. او حتی از بیان محاورهای راویان خاطرات به راحتی نگذشته است و همان بیان محاوره را در کتاب ذکر کرده است.
اگر مخاطب حوصله داشته باشد میتواند خاطرههای یک صفحهای و گاهی اوقات دو صفحهای که از متن مردم بر آمده است را در یک روز بخواند.
وقتی راوی خاطره مردم باشند، یعنی همین مردم کوچه و بازار و همینهایی که صفهای طویل راهپیماییشان در روزهای 22 بهمن دیدنی است، آن وقت است که خاطرات قطعاً بر دل مینشیند و میتوان گفت که این دلیل استقبالی است که از کتاب صریح و ادبی «خرابکار اجارهای» شده است.
چند صفحه آخر کتاب که از عکسهای رنگی مرتبط با فتنه آورده شده است، بر زیبایی کتاب افزوده است.
به هر روی نگارنده این سطور با مخدومی هم نظر است که «این کتاب انعکاس حماسهی ایثارگرانهی تعدادی از فرزندان خلف این ملت در دفاع از نوامیس ملت است». برای این که بیشتر با «خرابکار اجارهای» آشنا شوید، یک خاطره از این کتاب خواندنی را در پی میآوریم:
چوب، قمه، اسید
یک ماشین نیسان بود، که میآمد برای اینها سنگ خالی میکرد. به اصطلاح مهمات شان را تأمین میکرد. سنگ تو دستشان آماده بود. این جوری نبود که بروند دنبال سنگ بگردند. یعنی باران سنگ بود که رو سرمان میبارید. سپر را میگرفتی بالا، ساق پا را میزدند. میگرفتی پایین. میخورد تو سرت، آخر تو خیابان، آن هم تو تهران، این همه سنگ ریخته باشد؟! محال است، بچهها نیسان را هم گرفتند. وسیلهی دیگرشان؛ چوب، قمه و اسید بود. روی پای یکی از بچهها اسید ریختند. این طوری نبود که پایین بپاشند. ما که میرفتیم، از بالای ساختمان مورد هجوم قرار میگرفتیم. (خرابکاری اجارهای ص 29)